Web Analytics Made Easy - Statcounter

مازندمجلس:

محمدجواد عاصمی پور از مدیران ارشد سابق وزارت نفت ایران در مصاحبه ای ، جزئیاتی از اتفاقات مهم صنعت نفت ایران در دوره احمدی نژاد را مطرح کرد. او ضمن اشاره به تحولات مربوط به بخش نفت و انرژی در سال های ابتدایی پس از انقلاب اسلامی، پیشنهاداتی را هم برای آینده این صنعت مطرح می کند. 

محمدجواد عاصمی‌پور هم اکنون مشاور وزیر نفت و مدرس دانشگاه صنعت نفت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


او متولد خرمشهر وفارغ التحصیل دکتری اقتصاد از دانشگاه اکلاهمای آمریکا و دکترای مدیریت از دانشگاه تهران است.

وی در گذشته سمت های مختلفی از جمله مدیرعامل شرکت مناطق نفتخیز (بزرگترین تولید کنندهٔ نفت ایرانمدیرعامل شرکت ملی حفاری ایران، مدیرعامل شرکت بازرگانی نفت ایران (نیکو) و بورس نفت ایران، قائم‌مقام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران را برعهده داشت.

او تا سال 88 به عنوان مدیرعامل شرکت بازرگانی نفت ایران (نیکو) در دفتر مرکزی شرکت در لوزان سوئیس حضور داشت.

 

 آقای دکتر شما یک نفتی اصولگرا هستید یا یک نفتی اصلاح‌طلب؟
ما که چپیم. از اول انقلاب که خط سیر ما را ببینی؛ همیشه خط ملی‌کردن را دنبال کردیم.آن موقع که من در وزارت معادن و فلزات بودم، وقتی وارد جلسات اتاق بازرگانی می‌‌شدیم، به ما می‌گفتند جوجه‌کمونیست‌ها آمدند. کسانی که آن‌موقع حاضر نبودند با انقلاب هماهنگ شوند و همراهی نشان بدهند، با ما که آن موقع در فضای انقلاب به محرومان و مستضعفان نگاه داشتیم، جوجه‌کمونیست می‌گفتند.

  چپ مدرن شده‌اید یا همان دهه شصتی؟
 من هنوز از پیله اول انقلاب بیرون نیامدم.

  کسی که چپ است، می‌شود که مدیرعامل نیکو باشد؟
بله؛ چراکه نه. این چه دیدگاهی است که تو داری.

  چپ اول انقلابی! شما خودتان الان به اتاق بازرگانی‌های اول انقلاب طعنه می‌زنید... . بعد مدیرعامل نیکوبودن و حقوق دلاری و... .
مگر ما در نیکو چه کار می‌کردیم؟ نفت می‌فروختیم و برای پروژه‌های نفتی تأمین مالی می‌کردیم. اشکال کار این است که چپ در ادبیات سیاسی ایران بد تعریف شده است. البته ما داریم درباره چپ اسلامی و انقلابی صحبت می‌کنیم. برای ما حرف در نیاورید که ما کمونیست هستیم.

  این بدتعریف‌شدن مثلا چگونه است؟
مثل الان که یک نفر از منتهی‌الیه راست سیاسی می‌آید و شعارهای چپ می‌دهد.

  خب؛ خوب است. قبول دارید که این شعارها... از چپ‌هاست... .
نه؛ چپ واقعی به محروم و قشر فرودست این نگاه عوام‌گرایانه را ندارد.

  حالا کاری به کاندیداها نداشته باشیم؛ به خودتان بپردازیم. یک چپ دهه شصتی و مهندس موسوی می‌تواند مدیرعامل نیکو باشد و در لوزان زندگی کند؟
خب مگر قرار است چه کار کنیم؟

 

 مهم‌ترین تجارت دولتی ایران که خیلی هم شکل تجاری و سوداگرایانه دارد، دست شما بود. فکر نکردید دارید همان کار اتاق بازرگانی‌ها را انجام می‌دهید؟

اینکه بخش خصوصی نیست. برای کشور نفت می‌فروشد. یک روز گندم هم می‌فروشیم. قیر می‌فروشیم. چه فرقی می‌کند. داریم برای دولت می‌فروشیم. منطقت بجا نیست. این شرکت برای پروژه‌های نفتی 25 میلیارد دلار سرمایه تأمین می‌کند.

  شما براساس چپ‌بودن و توجه به محرومان بود که با احمدی‌نژاد کار کردید؟
من با احمدی‌نژاد کار نکردم.

  مگر مدیر نفتی‌اش نبودید؟
یکی از شاگردان من شد مدیرعامل نفت... یکی هم شد وزیر؛ من هم شدم قائم‌مقام شرکت ملی نفت. دولت‌های نهم و دهم در همین دوران نفت است که می‌توانند به آن افتخار کنند. چون ما تولید را روی 4.2 میلیون بشکه نگاه داشتیم؛ قبل از پاک‌سازی میرکاظمی.

  شما با میرکاظمی هم کار کرده‌اید؟
خب این سؤال مثل این است که بگویید چرا آقای زنگنه از آقای بازرگانی استفاده می‌کند یا آقای سلحشور.

  من از شما یک سخنرانی در اهواز شنیدم که می‌گفتید دوران خاصی در نفت ایجاد شده است.
من همان‌موقع که میرکاظمی در وزارت نفت بود و من هم مدیر بودم، در سایت خبرآنلاین از برخی شرایط انتقاد می‌کردم.

  به هر جهت یک دلبستگی در یک زمان به احمدی‌نژاد داشتید. وقتی قائم‌مقام نفت بودید... جمله «دوران خاصی در نفت شروع شده است» معنی مشخصی دارد؟ کنگره حفاری سال 86 بود.
من اصلا منظورم احمدی‌نژاد نبود. آن وقت استفاده درستی از نیروهای متخصص داخلی نفت در حال انجام بود. احتمالا منظور من همان بوده.

  خب به چپ‌بودن شما برگردیم. این مدل امروز شما چطور است؟
چپ در دهه 60 یک مدل بود؛ امروز یک مدل. ما یک زمان با آقای کاظم‌پوراردبیلی در بازرگانی هر سردخانه بالای پنج هزار تن مصادره می‌کردیم. آن روز معنای چپ این بود اما امروز معنای توسعه متوازن کشور معنی و مفهوم چپ است. توسعه‌گرایی اصلا حاصل چپ است.

  داعیه احمدی‌نژاد هم همین نبود؟ توسعه بر پایه عدالت برای همه... .

احمدی‌نژاد پوپولیسم بر مبنای (غیرقابل بیان).
 آقای دکتر طوری صحبت کنید که ما بتوانیم چاپ کنیم.
این حرف‌ها را من همان موقع هم گفتم... . شما بروید تحقیق کنید.

  شما یک زمان مدیر ارشد دولتش بودید... .
اینها از  نفت نفرت داشتند؛ نفت را نکبت می‌دانستند.

  از نفت كه خيلي بهره بردند...
بله اما در پس اندیشه خود از نفتی و نفت نفرت داشتند. به خاطر همین هم آشوب نفتی به پا کردند. همین الان هم دوباره صحبت از نفت بالا زدهاست... .

  کجا؟
همین که آقای میرسلیم می‌گوید در رشد اقتصادی نفت این مقدار دخیل بوده است. انگار این نفت همین طوری از دل زمین بالا می‌آید. انگار روی هر دکل و سر هر کارخانه نمک‌زدایی، توی گرمای 60 درجه آدم کار نمی‌کند و تولید صورت نمی‌گیرد که در نظر آقایان اهمیت ندارد. من یک خاطره از آقای میرسلیم دارم. به دردت می‌خورد؟ یک وقت نگویی از موضوع پرت شده‌ایم... .

  نه بفرمایید... .
سال 62 بود که دولت میرحسین تشکیل شد و یک هفته از معرفی کابینه از سوی مقام معظم رهبری می‌گذشت. دو وزیر رأی اعتماد نیاورده بودند؛ یکی وزیر اقتصاد و دیگری وزیر صنایع. من را میرحسین برای وزارت اقتصاد معرفی کرد. پنجشنبه‌روزی بود که من شنبه‌اش باید برای پیگیری و جلسات کمیسیون و در نهایت هم گرفتن رأی اعتماد به مجلس می‌رفتم. آقای میرسلیم که مسئول دفتر رئیس‌جمهور بود، چنان از دولت که رأی اعتماد گرفته بود بد می‌گفت و عبارت‌های ناپسند به کار برد که من کلا منصرف شدم بروم مجلس. مأیوس شدم. حتی این را بعد از 20 سال به مهندس موسوی گفتم. این دوگانه رفتارکردن و پشت دولت مستقر و مردمی را خالی‌کردن و زدو‌بند‌کردن از همان ابتدا در کار و سیاق بعضی‌ها بود... .

  به همین سادگی؟
بله، واقعا برنامه هم نوشته بودم.

  یعنی ترسیدید؟
نه؛ دیدیم فضا، فضای کارکردن نیست... .

  از چپ‌های انقلابی دهه 60 این روحیه بعید است... .
نه واقعا نمی‌شد کار کرد. مثل همین امروز که علیه این دولت این‌طور موضع می‌گیرند. من راضی نشدم به آن مدل اختلافات ورود کنم.

  چرا به نخست‌وزیر نگفتید؟
چون نمی‌خواستم تشنج ایجاد کنم.

  به هر جهت باید او می‌فهمید حوالی دولتش چه خبر است؟
شاید باید می‌گفتم. آن موقع استخاره کردم بد آمد؛ ولی بعد از 20 سال به ایشان گفتم.

  بگذریم... ؛ از اختلاف‌تان با میر‌کاظمی بفرمایید.
اصل اختلاف ما سر سوآپ بود. هر روز تقریبا هر ساعت به من زنگ می‌زد که «به ویتول زنگ زدی؟ فکس زدی؟ گفتی که قرارداد باطل است؟». من می‌گفتم سه ماه بیشتر از قرارداد سالانه ما با ویتول نمانده است؛ حداقل این مدت را مهلت بدهید که برای کشور بد نشود. این در حالی بود که بخش بین‌الملل شرکت نفت هم مخالف توقف سوآپ بود؛ اما وزیر زیر بار نمی‌رفت و روزی چند بار این قضیه را پیگیری می‌کرد.

ببینید ما یک روز 50‌ هزار بشکه سوآپ می‌کردیم. به شرکت نفت تکلیف شد که آن را به 150‌ هزار بشکه برساند. این را هم انجام دادیم؛ کاری که از زمان دولت آقای هاشمی دنبال شده بود. 179‌ میلیون دلار برای این کار خط لوله کشیده بودیم. در پالایشگاه تهران و تبریز برای این نفت واحد گوگردزدایی راه‌اندازی کرده بودیم. API نفت وارداتی‌ ما از آسیای میانه 31 بود در‌صورتی‌که نفت تحویلی به آنها در جنوب 34 بود و ما «سه‌ای‌پی‌آی» جلو بودیم که در بنزین تولیدی‌مان تأثیر خوبی می‌گذاشت.

چرا؟ 
چون می‌خواستیم جلوی آمریکا و خط لوله باکو - جیحان دربیاییم و رقابت کنیم. می‌خواستیم به همسایگان شمالی‌مان بگوییم مسیر عبور نفت‌تان از ایران است نه مسیرهای دیگر. برای خودمان هم خوب بود. ما نفت را از جنوب باید به شمال می‌فرستادیم تا مسئله سوخت شمال کشور را حل کنیم. خب این حمل‌ونقل صورت نمی‌گرفت. در چنین فضایی یک آدم ناآشنا و بیگانه با نفت، لحظه به لحظه به شما فشار وارد کند که قرارداد را لغو کن، قرارداد را لغو کن.

در برابر اصرار آقای میرکاظمی چه گفتید؟
به ایشان گفتم این تصمیم دولت و شورای امنیت ملی است. شما صلاحیت چنین تصمیمی را ندارید؛ مصوبه را آنجا بگیرید، به من بدهید من اقدام می‌کنم. یا شخص خودتان بنویسید که این تصمیم دولت است و فورس‌ماژور این کار را انجام دهید. من هم همین یادداشت وزیر را به ویتول دادم و گفتم وزیرمان این طور دستور داده است. همین یادداشت برای میرکاظمی دردسر شد. چون در دادگاه، شرکت نیکو متهم نشد؛ بلکه شخص ایشان محکوم شد و باید پنج میلیون دلار خسارت بدهد. ما نگذاشتیم نیکو آسیب ببیند و اعتبارش از دست برود.

  من خودم منتقد قطع‌کردن سوآپ هستم ولی خیلی هم عایدی برای کشور نداشت... .
نه مسئله فقط عایدی نیست. اولا ما برای انتقال نفت به پالایشگاه تهران و تبریز هزینه می‌کردیم و این کار این هزینه را کاهش می‌داد؛ ضمن اینکه ما بابتش ترانزیت فی هم می‌گرفتیم. این فرصت اقتصادی که از دست کشور می‌رفت، ضررش هر بشکه سه دلار بود.

  خب چرا این کار را کرد؟ کاری که همه مخالفش بودند... .
فکر می‌کرد دارد با رانت اقتصادی یک جماعتی برخورد می‌کند شاید میرکاظمی می‌خواست کارسوآپ را از یک باند بگیرد و به باند دیگر بسپارد.

  خب چرا قطعش کرد؟
باید دلیلی می‌آورد که بهانه این کار را به دستش بدهد... .

  آدم‌ها یا شرکت نیکو را خلع می‌کرد و امور را به بخش بین‌الملل نفت می‌سپرد.
باور می‌کنی همین پیشنهاد را دادیم که آقا این کار را متوقف نکن. از نیکو این وظیفه را بگیر و بده مثلا به بین‌الملل... .

  کلا چقدر ضرر کردیم؟
ما در کل مدت قرارداد 240‌ میلیون دلار بابت سوآپ فی پول گرفته بودیم. به اضافه اینکه ما برای هر بشکه سه‌درجه‌ای پی‌ای بهتر دریافت کردیم که یعنی بنزین بیشتر و فراورده بیشتر. به علاوه هزینه‌هایی که بابت حمل نفت برای سوخت شمال کشور پرداخت نمی کردیم و الان باید پرداخت کنیم را که من حساب کردم می‌شد یک‌‌میلیاردو 700 میلیون دلار که میرکاظمی ما را از این مزیت‌ها محروم کرد.

  اینکه شایعه شده بود درآمد سوآپ به جیب خانواده آقای هاشمی می‌رود، چقدر تأثیر داشت؟
از این حرف‌ها‌ آن موقع‌ها زیاد بود. اینکه تأثیر داشت و نداشت را نمی‌توانم دقیق بگویم ولی حرفی که خیلی تکرار می‌شود شاید منظوری پشتش خوابیده و جریانی دنبال چیزی از این حرف‌هاست. ولی جالب است که اگر قرار بود مثلا با رانتی مبارزه شود، نمی‌دانم چرا آقایان که امروز هم در ستاد آقای رئیسی هستند، دستور خرید 50 بنز را با اعتبارات نیکو صادر کردند.

  همین‌ها که آقای جهانگیری در مناظره اشاره کرد؟
بله، البته بعد از من خریداری شد اما دستور از تهران بود.

  دوره آقای جشن‌ساز؟
من و آقای جشن‌ساز ندارد. ما مجری هستیم؛ وزیر است که دستور می‌دهد.

  بنزخریدن مأموریت نیکو است؟ درباره بابک زنجانی هم نیکو، فقط مجری بوده است؟
صددرصد. با دستور مستقیم وزیر نفت وقت یعنی آقای قاسمی، نفت تحویل زنجانی شد.
 اما گویا در برخی نامه‌نگاری‌ها نوشته بود «طبق ضوابط اقدام شود».
آقای قاسمی که خودش قبول کرد معرف بابک زنجانی بوده است. چهار وزیر هم نامه می‌دهند و ضمانت‌نامه بانک مالزی را قبول می‌کنند. بعد به امور بین‌الملل شرکت نفت معرفی شد.

  که امور بین‌الملل مخالفت می‌کند... .
نیکو هم مخالف بود. این را هم ابراز کرده بود. یک دقیقه اجازه بده من رابطه امور بین‌الملل را با نیکو برایت توضیح دهم. ما کارگزار امور بین‌الملل بودیم و هستیم. قرارداد را می‌بندند و آن قرارداد را ما به‌عنوان کارگزار اجرا می‌کردیم.

  اینکه خارج از رویه بین‌الملل بود که نفت به شخص و واسطه داده شود... .
بله، خارج از رویه بود اما منظورم میزان تخصیص نفتی است که مقرر شد این مقدار نفت را به این شکل بفروشند.

  که بین‌الملل قبول نکرد... .
بله، قبول نکرد... .

  خب چرا نیکو قبول کرد؟
چون به آن تکلیف شد... .

  مگر به بین‌الملل تکلیف نشده بود؟
چون نیکو خارج از کشور بود و توانایی و امکاناتی داشت که این کار را پیش ببرد و مربوط به ‌خصوصیات یک مدیر است که تشخیص می‌دهد این کار در آن شرایط به نفع کشور است. من روی مین نمی‌رفتم؛ مدیر بعدی روی مین رفت.

  به شما هم چنین تکلیفی شده بود که خارج از رویه فروش نفت، نفت بفروشید؟
بله، به من هم یک مصوبه نشان دادند از یک ستاد... که باید 300‌ هزار بشکه نفت را خارج از رویه‌های مرسوم بفروشم؛ منتها من با‌هوش‌بازی درآوردم و می‌دانستم که پشت این مصوبه می‌خواهند اشخاصی را به من معرفی کنند که در بین‌الملل نتوانستند جا بیندازند.

  زمان شما که تحریم‌ها هنوز سخت نشده بود و تحریم نفتی نشده بودیم.
بله، دقیقا.

  شخص به شما معرفی نکردند؟
نه معرفی نکردند. من همان اول کار گفتم که این کار را نمی‌کنم. استدلالم هم این بود که ما الان طبق قراردادی که بین‌الملل می‌بندد، روزی 600‌ هزار بشکه می‌فروشیم؛ حالا این 300‌ هزار تا قطعا بازار را به‌هم می‌ریزد و فروشنده نفت ایران دودست می‌شود.

  در واقع اراده‌ای وجود داشته که حتی قبل از تحریم‌های نفتی رویه‌های فروش نفت را دور بزند و نفت را به شخص و دلال‌های خاص بدهد؟
بله، صددرصد. من نبودم، مسئله بابک زودتر اتفاق می‌افتاد. هیچ ربطی هم به تحریم‌ها نداشت. بازار نفت و خوراک پالایشگاه‌ها مشخص است. کسی خارج از این رویه نمی‌تواند کاری کند. درست موقعی که مثلا در چین منفی دو پلاتس میعانات فروش نرفت، طرف (بابک زنجانی) آمد و گفت من مثبت 14 می‌خرم و می‌فروشم. خب این خیلی روشن است که نمی‌خواهد پول را بدهد. چون یک بازار است، یک مشتری است. این هشدارها را بین‌الملل نفت داده بود به همین دليل است که امور بین‌الملل یک پرونده قضائی ندارد، یک واحد پاکی است. درواقع می‌خواستند بابک زنجانی به همان مشتری‌های سابق بین‌الملل نفت بفروشد یعنی بابک را جایگزین بین‌الملل نفت کردند.

  نیکو هم همراهی کرد... .
عرض کردم که به او تکلیف شد.

  خب، به بین‌الملل هم تکلیف شده بود اما زیر بار نرفت... .
بله، ولی گفتند کشور دارد به هم می‌خورد و فروش نفت ایران خیلی افت کرده است و از این مدل استدلال‌ها... .

  شما هم قبلش قبول نکرده بودید.  
بله، من قبول نکردم. من حتی تی‌تی
 (TELEGRAF. TRANSFER.) را هم از شل قبول نمی‌کردم. یک روز آقای جشن‌ساز که مدیرعامل شرکت نفت بود با آقای عرشی که در بین‌الملل بودند به من زنگ زدند که از شل بدون ال‌سی، تی‌تی را قبول کن. من گفتم طبق این مدل که فرمش را برای شما می‌فرستم و شما بی‌زحمت از اعضای هیئت‌مدیره نفت مصوبه‌اش را بگیرید من تی‌تی را از شل قبول می‌کنم. تازه آن هم از شل. دوستان هم بالاوپایین پریدند که مخازن دارد پر می‌شود بنادر ما این‌طور است شما قبول کن... گفتم تا هیئت‌مدیره تصویب نکند و مدیر مالی و نه مدیر بین‌الملل نفت به من ابلاغ نکند، من قبول نمی‌کنم. چون مدیر مالی ذی‌حساب است.

  خب، باز همان سؤال مطرح است که نیکو چرا زیر بار فروش نفت به بابک رفت. نه شما قبول کرده بودید که خارج از رویه نفت بدهید نه بین‌الملل... .
ببینید این کار با دستور مستقیم وزیر نفت اتفاق افتاده است. حکم هم در‌این‌باره دادگاه باید بدهد. من هم جای مدیرعامل بعدی نیکو نبودم... من روی این مین نرفتم ولی باید به فضایی که برای مدیر ساخته می‌شود هم توجه کرد... که بنادر این‌طور است... مخازن پر شده است... نفت فروش نمی‌رود. بین‌الملل هم نمی‌فروشد. تو بیا بفروش. بله من روی مین نمی‌رفتم و نرفتم ولی خب همه مثل من نیستند و بسته به تحلیل‌شان از شرایط دست به این ریسک‌ها می‌زنند.

  آن نشستی که بین بابک و مدیران وقت نیکو در لوزان برگزار شد، چه؟
بعد از معرفی وزیر نفت بود.

  حرف من این است که بالاخره در آن سیستم متولی اصلی فروش نفت ایران یعنی بین‌الملل نفت زیر بار این کار نرفت آنها هم که می دانستند وضع بنادر چطور است و مخازن خارک هم وضعش مشخص بود اما قبول نکردند که خارج از رویه‌هایشان کارکنند.
در دولت احمدی‌نژاد همه چیز one man company بود؛ یعنی هرچه ایشان می‌گفت، چون فاصله قدرت و عملکردش با وزیر خیلی زیاد بود، بی‌برو‌برگرد انجام می‌شد. بانک مرکزی کشور رسما قلک دولت شده بود.

  مسئله شما و میرکاظمی فقط سوآپ بود؟
نه، ایشان یک تصمیم عجیب دیگری هم گرفت. ما به پشتوانه سوآپ و اعتبار آن، رفته بودیم با پایانه نفتی سومد مصر قرارداد بسته بودیم که به غیر از بندر روتردام نفت‌مان را از آنجا هم مارکت کنیم. جالب است بدانید که 30 درصد این پایانه برای عربستان بود.

ما رفتیم قرارداد بستیم و جای پا در شمال آفریقا باز کردیم. در فضایی که رابطه با مصر قطع بود، این قرارداد می‌توانست پله خوبی برای ایجاد رابطه سیاسی باشد که باید چوب امدادی را وزارت خارجه از ما می‌گرفت. حالا فکر می‌کنید چه شد؟ میرکاظمی تا شنید ما این قرارداد را بستیم، گفت کنسل کنید. مجبور شدیم لغو کنیم. کلا میرکاظمی با نفت خیلی بی‌ربط بود. زمان ایشان خسارت‌های فراوانی به نفت وارد شد که باید دستگاه‌های نظارتی به این موضوع ورود می‌کردند؛ مثلا در پایین‌آمدن استانداردهای HSE در دوران ایشان کسی زیاد کنکاش نمی‌کند. 

ما در انفجارهای خطوط لوله، پالایشگاه‌ها حدود صد عزیز را در صنعت نفت از دست دادیم. کسی اینها را مثل کشته‌های پلاسکو شهید اعلام نکرد. کسی هم بازرسی و نظارت و پرسش نکرد. این همه کشته از کجا آمد، چرا آمد و چطور آمد... . اینها ثمره وزارت کسی است که هیچ شناختی از نفت نداشت و اصلا هم نمی‌خواست شناخت پیدا کند و بی‌شناخت و بدون تخصص تصمیم‌های بزرگ می‌گرفت. از همه مهم‌تر دروغ‌هایی که گفته شد. به اسم خودکفایی بنزین، بنزین پتروشیمی تولید کردند و مجلس هم واردات بنزین را ممنوع کرد. بعد دیدند هیچ چیز با هم جور در نمی‌آید، رفتند بنزین یورو4 وارد کردند اما در ثبت و اظهارنامه‌هاي گمركي نوشتند كاتاليزور كه با بنزين پتروشيمي مخلوط شد و تازه اكتان 85 به‌دست آمد.

  شما با دیدن آقای میرکاظمی در ستاد آقای رئیسی متعجب نشدید؟
کل تیم‌شان گویا همین‌ها هستند. درباره آقای میر‌کاظمی مثل آدمی که تداعی معانی که در روان‌شناسی می‌گویند، به من دست داد که قرار است دوباره چه اتفاقی بیفتد، دوباره همان تاریخ، دوباره همان بی‌اعتمادی، دوباره همان دور‌ریختن سیستم‌ها و ساختارهایی که در دوران ایشان در نفت فرو‌ریخت، HSE که به طور اساسی در وزارت ایشان ساختارش فروریخت، آشوب نفتی درست کردند. کجایند آن صد نفر، چرا خون‌بهای آن صد نفر را پرداخت نکردند، همان صد نفری که در دوره آقای میرکاظمی در پتروشیمی‌ها در خطوط لوله نفت مرکزی در پالایشگاه‌ها کشته شدند و امروز دوباره همان تیمی که آن بلا را سر ما آوردند، شما (رئیسی) آنها را به ستادتان آورده‌اید؟ حداقل آنها را جلوی ویترین و دوربین نگذار. فقط بگوییم به‌عنوان یک آدم آزاد حرف بزند.

آقای رئیسی بحث مالیات‌ها را می‌فرمایند که ما به محرومان کمک می‌کنیم؛ پس در مپنا چه کاری می‌کنید. در نفت برای چه دنبال دکل‌داری رفته‌اید؟ بگذارید دولت به محرومان برسد. بگذارید دکل را دکل‌دار و صنعت بسازد. همان‌قدرکه برای بنگاهداری به بانک‌ها ایراد وارد می‌شد، همان ایراد هم به اين‌گونه اماکن وارد است، شما در کنار آن سازمان تبلیغات اسلامی قم را دارید که یک سازمان اقتصادی عظیم است و کارخانه نوشابه‌سازی دارد، آن‌وقت وقتی به فرهنگ می‌رسند، می‌گویند وزارت ارشاد مسئول است.

  آقا برای مقداری تنفس باز همان سؤال اول را بپرسم؟
چه؟

  واقعا چطور می‌شود آدم چپ باشد با حقوق بالای نیکو و زندگی در لوزان؟ شنیدم دفتر نیکو کنار یک دریاچه خیلی زیبا هم هست... .
من وقتی رفتم نیکو یک خانه‌ای برای مدیرعامل نیکو خریداری شده بود، به قیمت شش میلیون دلار. من گفتم خانه را بفروشید، پولش را برگردانید به نیکو و برای من همان خانه را اجاره کردند به قیمت پنج هزار فرانک. همان هم برای ما کاخ بود. چهار‌خوابه بزرگ.

حقوق‌تان چقدر بود؟
هفت تا هشت‌ هزار فرانک... . نسبت به حقوق اینجا خیلی خوب بود و درآمد خیلی خوبی بود.

 خب این حقوق و آن زندگی از پیله چپ سنتی شما را در‌نیاورد؟
این حقوقی بود که قبل از من تعیین شده بود.

 این جواب من نبود. شما را واقعا از پیله در‌نیاورد؟
چرا من یک مقاله نوشتم، اسمش هم رستاخیز مدیریت بود. من که بچه خرمشهر بودم و صبح به صبح با خانمم کنار آن دریاچه قدم زدم. خب برمی‌گردم لب کارون با این وضع بهداشتی‌اش... . خب برایم سخت است. قبول دارم. نمی‌توانم بگویم متأثر نشدم. وقتی می‌خواستیم برگردیم، مشکل داشتیم. ما سوار بنز شدیم، حالا می‌گویند برگرد به پیکان. من از خودم مطمئن نبودم که کارت اقامتم را هم پس دادم. در من هم دگردیسی ایجاد شده است.

  پس این چه فرمایشی است که می‌فرمایید من در پیله خودم ماندم.
سعی می‌کنم در پیله بمانم. سعی می‌کنم بند نافم به حقوقم بند باشد.

  شما هم رفتید شرکت خصوصی کار کردید... .
بله، ولی دوام نیاوردم که... . .

  مخالفتتان با قراردادهای تازه نفتی هم به چپ‌بودنتان که برنمی‌گردد؟
نه من حرفم این است که باید از امکانات بیع متقابل بهره برد و سریع قرارداد بزرگ بست.

  قراردادهای تازه می‌خواست مشکل بیع متقابل را در بهره‌برداری و اینکه شرکت خارجی بعد از توسعه باید می‌رفت، حل کند... .
خب با بیع متقابل باید تأمين مالی را انجام می‌دادیم تا... .

 خب به مشکل برخورده بود. خود آقای مهدی حسینی هم اعتراف کرد که بای‌بک به مشکل برخورده بود و جذابیتی نداشت.
من در نیکو که بودم، با شرکت‌های تولیدی خودمان وارد یک رابطه مالی شدیم. به مناطق نفت‌خیز جنوب، پایانه‌های نفتی و فلات قاره گفتیم که ما برای شما تأمين مالی می‌کنیم و شما پولي که می‌خواهید به پیمانکارتان بدهید، به ما بدهید، ما می‌دهیم. نتیجه این شد که برای فلات قاره سه دکل اجاره کرد. چون بودجه و برنامه‌اش سالانه بود و نمی‌توانست سه‌ساله کار کند. خب می‌شد با بای‌بک هم همین مدل را جلو برد... اما در قراردادهاي تازه، شما صفر تا 100 مديريت مخزن را به شركت‌هاي خارجي مي‌دهي كه هر كدام براي خودشان رويه‌هاي مختلفي دارند.

  به هر جهت در مدل شما هم مسئله بهره‌برداری و تأمين مالی و تکنولوژی حل نمی‌شود.
چرا می‌گویم که ما یک مدل راه انداختیم در نیکو. همان را می‌شد گسترش داد.

  این از آن مدل‌هایی نبود که خاص دوران تحریم بود؟ چون شرکت‌ها نمی‌توانستند پول پیمانکاران را بدهند، می‌دادند شما در خارج بپردازید... .
نه خاص تحریم نبود. ما روی این داشتیم فاند می‌گرفتیم که میرکاظمی جلوی این را هم گرفت... حرف من این است که بالاخره بعد از این همه دعوا بر سر بای‌بک و این همه هزینه وقت بهره‌برداری از آن بود. خداحافظی با بای‌بک زود بود.

  من که تخصص ندارم در این خصوص اظهارنظر کنم اما گفته می‌شد که دیگر جذابیت برای شرکت‌های خارجی نداشت. به همین خاطر بهره‌برداری از میدان را داخل این قراردادها کردند که طول مدت حضور مزیت ایجاد کند اما برای من جالب است که شما روزگاری منتقد بای‌بک بودید، الان مدافع شده‌اید... .
نقد من به ساختار مدیریت بود. می‌گفتم بای‌بک را باید مناطق نفت‌خیز جنوب اداره کند. شرکت تولید‌کننده نه شرکت متن. اما شما برداشتی شرکت جنوب را تکه‌تکه کردی و از اقتدارش کاستی که وزارتخانه تقویت شود. من اتفاقا با آقای الهام در دانشگاه صنعتی شریف درخصوص بای‌بک مناظره کردم. اتفاقا من مدافع بای‌بک بودم.

  من یادم است از شما یک مطلب خواندم سال 81 که می‌گفتید مدیریت توسعه مخزن را نباید به شرکت خارجی داد. مخزن برای ماست.
نه من با گسل در مدیریت مخزن مسئله داشتم. صاحب مخزن مشخص است که کیست. هرکس میراث‌دار کنسرسیوم است. صفر تا صد میدان و مخزن و حتی فروش نفت هم دستش بود. خب من که این ساختار را به ارث بردم، باید ساختارهای موفق را حفظ می‌کردم. ساختاری که نفت 35سنتی تولید می‌کرد.

  یعنی شما مشکلی با مدیریت مخزن به وسيله خارجی‌ها ندارید؟
نه من حرفم این است که قرارداد را به جای شرکت متن، خود منا

منبع: مازند مجلس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mazandmajles.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مازند مجلس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۶۰۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سه رقیب جدید قالیباف در کرسی ریاست مجلس؛ وزرای احمدی نژاد به صف شدند

شنیده‌ها حکایت از تعیین ۴ چهره از جانب برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با محمدباقر قالیباف برای ریاست مجلس‌دوازدهم دارد. در طرف دیگر نیز ارزیابی‌ها درباره مسعود پزشکیان از جانب اصلاح‌طلبان، مستقلین و میانه‌روها ادامه دارد.

به گزارش اعتماد، انتخاب رییس مجلس دوازدهم مختصاتی متفاوت از ادوار قبل دارد؛ رقابتی برای ریاست در بهارستان و تعیین سهم‌ها در بین اصولگرایان، انتخاباتی برای وزن‌کشی جریان‌ها و عرضه‌اندام چهره‌ها.

شنیده‌های اعتماد حکایت از تعیین ۴ چهره از جانب برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با محمدباقر قالیباف برای ریاست مجلس دوازدهم دارد؛ مجتبی ذوالنوری، نصرالله پژمانفر، علی نیکزاد و منوچهر متکی.

بر اساس توافق صورت گرفته مقرر شده تا در نهایت هرکدام از این ۴ چهره که اقبال بیشتری برای رای‌آوری داشتند در صحنه رقابت باقی بمانند و سه نفر دیگر به حمایت از وی وارد شوند. معرفی چهره یا چهره‌هایی از جانب جریانات دیگر اصولگرا دور از انتظار نبود.

از یک طرف رائفی‌پور از ماه‌های قبل نقدهای خود به شیوه مدیریت قالیباف را علنی کرده بود و در ماجرای معاون سیاسی وزارت کشور و بخشنامه جنجالی انتخاباتی آن شمشیر از رو برای قالیباف و قالیبافی‌ها بسته بود. سعید محمد که تنش‌های پیدا و پنهانش با قالیباف مثنوی هفتاد من کاغذ بود؛ از ماجرا و حواشی تلاش برای ردصلاحیت سعید محمد که نوعی بازتاب از پرونده هلدینگ یاس بود تا رایزنی‌ها برای‌عدم انتخاب محمد به عنوان وزیر در کابینه رییسی و گلایه‌های محمد از سنگ‌اندازی نمایندگان نزدیک به قالیباف در زمان مدیریت او در مناطق آزاد.

همان روایتی که خود محمد نیز بعد از ماه‌ها سکوت در گفت‌وگویی با خبرگزاری خبرآنلاین در زمستان گذشته مطرح کرد. گفت: «ما مدارکی داریم و اشخاصی هستند که حاضرند دخالت ایشان در ماجرای معرفی من به عنوان وزیر راه را علنا مطرح کنند. این اتفاق ۱۰۰درصد رخ داده بود و برخی از عزیزان مجلس که آن زمان جزو هیات رییسه بودند این را به من گفتند که در این موضوع دخالت شده است و از همه مهم‌تر خودِ آقای رییسی بود که در مجلس اعلام کرد که نظرم فردی دیگر بود ولی فشار آوردند و نظرم را تغییر دادند.»

اسفندماه سال گذشته نیز محمد در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایلنا گفت: «چرا ایشان هیچ‌وقت درباره ابهامات موجود در خصوص تخلفات در هلدینگ یاس، موضوع توقف بحث تحقیق و تفحص از شهرداری تهران قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ توسط مجلس دهم، موضوع تک رای خانم الهه راستگو به ایشان جهت تصدی پست شهرداری تهران، موضوع تراول‌های واگذارشده به اشخاص، موضوع فرزندانش و ده‌ها موضوع دیگر هیچگاه بازخواست نشده و پاسخگو هم نبوده است. این مصونیت به خاطر چیست؟».

از مجموع این احوالات تدارک رقابت برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با قالیباف بر سر کرسی ریاست مجلس دوازدهم دور از انتظار نبوده و نیست. در مقابل اما جریان قالیباف نیز از انسجام منتخبان مجلس دوازدهم حول محور ریاست او، حتی پیش از برگزاری دور دوم انتخابات می‌گویند.

روزنامه اینترنتی فراز گزارش داده است که هتل بزرگ تهران، چهارشنبه و پنج‌شنبه هفته گذشته میزبان منتخبان مجلس دوازدهم بود؛ ضیافتی که از ۲۴ ساعت مانده به برگزاریش خبرساز شده و داد منتقدان محمدباقر قالیباف را بلند کرده است. فارغ از ارزیابی‌ها از این همایش که با عنوان «لاکچری» در فضای مجازی بازتاب داشته است نزدیکان قالیباف اما از حضور بالغ بر ۱۲۰ نفر در این همایش می‌گویند که نشان از پتانسیل دوباره رای‌آوری او برای رسیدن به صندلی ریاست دارد.

فروردین‌ماه امسال حمیدرضا ترقی که در جریان دور اول انتخابات مجلس در کمیته انتخابات شورای ائتلاف فعالیت می‌کردند به خبرگزاری خبرآنلاین می‌گوید؛ «به نظر می‌رسد که برای ریاست مجلس شاهد رقابت تنگاتنگ خواهیم بود کما اینکه نامزدها از حالا تلاش خودشان را برای یارگیری از میان منتخبین، شروع کردند». او رقابت اصلی را بین قالیباف و متکی می‌داند و معتقد است نبویان داعیه ریاست مجلس ندارد.

پیش از این یک نماینده از رایزنی منوچهر متکی با منتخبان مجلس برای نامزدی ریاست مجلس شورای اسلامی خبر داده بود، اما دفتر متکی هرگونه رایزنی و تماس تلفنی او با این نماینده مجلس را تکذیب کرد و گفت: متکی نه تنها هیچگونه تماس تلفنی با نماینده مجلس درباره اعلام آمادگی‌اش برای ریاست آینده خانه ملت نداشته است، بلکه بارها در گفت‌وگو با رسانه‌های مختلف تاکید کرد که در این باره در ۷ خرداد اظهارنظر خواهد کرد.

علی‌رغم این موضع‌گیری دو پهلو از جانب سرلیست فهرست شورای وحدت (جامعتین، انجمن اسلامی مهندسین و…)، او اواخر فروردین‌ماه جلسه‌ای با حدود یکصدتن از منتخبان جدید برگزار و بر «ضرورت تحول در رویکردها و کارکردهای مجلس دوازدهم» تاکید کرد. متکی در همین جلسه کنایه‌ای به قالیباف زد که «خانه ملت به سمت ریاست محور حرکت کرده در حالی که باید به سمت صحن محور باشد.»

متکی که در لیست شورای وحدت حضور داشت، شب پایانی تبلیغات انتخابات مجلس دوازدهم، وارد فهرست جوان تازه سر برآورده اصولگرایان یعنی علی‌اکبر رائفی‌پور، از جریانات دیگر اصولگرا شده بود، انگار که تحت تاثیر عقاید رائفی‌پور قرار گرفته که اینچنین به مدیریت مجلس‌حمله‌ور شده است. علاوه بر این ابوالفضل ابوترابی اردیبهشت ماه سال جاری در گفت‌وگو با خبر ایرنا از رایزنی‌های نامزدهای ریاست مجلس با منتخبان مجلس دوازدهم خبر داد و گفت که محمد باقر قالیباف در حال برگزاری نشست‌هایی به صورت فردی و جمعی با منتخبین مجلس دوازدهم با موضوع و دستور کار ریاست مجلس آینده است.

نماینده مردم نجف‌آباد در مجلس یازدهم با بیان اینکه «مجتبی ذوالنوری، علی نیکزاد و منوچهر متکی نیز دیدارهای فردی و جمعی با منتخبین مجلس دوازدهم برای معرفی خود به عنوان نامزد ریاست مجلس و ارایه برنامه‌های‌شان برنامه‌ریزی کرده‌اند»، گفت: «ذوالنوری، علی نیکزاد و منوچهر متکی در تماس‌های تلفنی با بنده، آمادگی‌شان برای نامزدی ریاست مجلس آینده را اعلام کرده و عنوان کردند که با توجه به اینکه این توانمندی را برای بر عهده گرفتن ریاست مجلس آینده در خود می‌بینند پا در عرصه گذاشته‌اند».

ابوترابی خاطرنشان کرد: آقای قالیباف نیز در مذاکرات حضوری که با بنده و نمایندگان داشتند، آمادگی خود برای ریاست مجلس آینده و نامزدی برای این جایگاه را اعلام کردند. چهار چهره مورد اشاره نمایندگان و چهره‌های سیاسی مختلف برای رقابت با قالیباف البته نزدیکی‌های سیاسی با جریان دولت نیز دارند.

جلال محمودزاده نماینده مجلس یازدهم در گفت‌وگو با خبرآنلاین در این باره گفته است: دولت احساس می‌کند برای ریاست مجلس رقبایی وجود دارند و مانند مجلس قبل نیست. در حال حاضر ۵ نفر از منتخبین به صورت مستقیم برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کردند، بنابراین شرایط مجلس دوازدهم مانند مجلس قبل نیست که قالیباف تنها کاندیدای ریاست مجلس باشد. لذا دولت این نکته را دریافت کرده کما اینکه از میان داوطلبین ریاست مجلس چهره‌هایی حضور دارند که از قالیباف بیشتر به دولت نزدیک هستند. لذا یکی از دلایل علنی کردن اختلافات دولت و مجلس همین نکته است. دلیل عمده هم این است که دولت برنامه اقتصادی برای ارایه ندارد.

کاندیداتوری پزشکیان برای ریاست؛ خیلی دور، خیلی نزدیک

شنیده‌های اعتماد همچنین حاکی از این است که منتخبین مستقلین و اعتدالی‌ها مدعی داشتن حدود ۱۰۰ کرسی در مجلس دوازدهم هستند و بر این اساس در فکر معرفی کاندیدایی برای ریاست مجلس.

سلمان اسحاقی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان در خصوص نایب‌رییسی مسعود پزشکیان در مجلس دوازدهم، گفت: با توجه به عملکرد دکتر پزشکیان و همچنین حضور مجدد ایشان در مجلس دوازدهم که مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفتند، بعضی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حال رایزنی با پزشکیان هستند تا به عنوان یکی از نواب رییس در مجلس دوازدهم حضور داشته باشند.

اسحاقی در این باره گفته است که «پزشکیان سابقه نایب‌رییس و وزارت‌خانه داشتند و سال‌های اخیر نشان دادند فراتر از جریان‌های سیاسی در حوزه‌های مختلف پیگیری‌هایی را در حوزه بهداشت و درمان داشتند و همیشه در دولت سیزدهم تاکید داشتند باید قانون اجرا شود و نظارت بر اجرای قانون اتفاقات خوبی را رقم بزند. بعضی از منتخبین و نمایندگان فعلی از ایشان درخواست کردند، به عنوان نایب‌رییسی در مجلس دوازدهم حضور داشته باشند».

نکته‌ای که درباره احتمال کاندیداتوری پزشکیان مطرح می‌شود گفت‌وگوی او بعد از برگزاری انتخابات مجلس است. گفت‌وگویی که به معنای حمایت او از تداوم ریاست قالیباف تلقی شد در حالی که اصل گفت‌وگو درباره تنش بین حمیدرسایی و جریان قالیباف و طرح موضوعاتی از قبیل ریاست حمید رسایی بر این مجلس بود که پزشکیان در ارتباط با این موضوع واکنش نشان داد.

بر اساس شنیده‌های اعتماد گزینه دیگر مطرح شده در این باره برای تفاهم جریان مستقلین و قالیبافی‌ها تعیین یک سهم برای نایب‌رییسی، دو عضو دیگر هیات رییسه و سه رییس کمیسیون است.

موضوعی که هنوز درباره آن جمع‌بندی نشده است. پزشکیان خود نیز در فروردین ماه سال جاری در گفت‌وگو با انصاف نیوز درباره برخی نقدها به آنچه حمایت او از قالیباف خوانده شده، گفت: در مقایسه با افرادی که بی‌احترامی می‌کنند و با تندروی چارچوب‌ها را نادیده می‌گیرند گفته شد که قالیباف در مقام مقایسه با آن‌ها که به جز حرف زدن و شعار دادن کاری نمی‌کنند در وضعیت متفاوتی قرار دارد.

پزشکیان درباره ضرورت تشکیل فراکسیون میانه‌روها در مجلس دوازدهم گفت: لازم است که در شرایط فعلی فراکسیون میانه‌روها در برابر تندروهایی که نرسیده شمشیر کشیده‌اند و به دنبال قلع و قمع کردن دیگران هستند در مجلس آینده به‌طور منسجمی شکل بگیرد. با وجود آنکه مجلس جایگاه خود را به تدریج از دست داده است اما در همین شرایط هم در صورتی که گروهی منطقی‌تر و عاقل‌تر حاکم شود می‌تواند وضعیت را کمی رو به بهبود کند.

آناتومی یک رقابت؛ رقابت جریان‌ها یا مسابقه چهره‌ها

در کنار چهره‌های سازماندهی شده توسط جبهه متحد ایران و شخص قالیباف و گزینه مستقلین مجلس دوازدهم چهره‌های پراکنده دیگری نیز هستند که داعیه ریاست دارند. سید محمود نبویان که نامش در چند فهرست اصولگرایی قرار داشت توانست رأی اول تهران را در انتخابات مجلس شورای دوازدهم به خود اختصاص دهد. حضور او در رای لیست تهران این فضا را ایجاد کرده که می‌تواند یکی از گزینه‌های ریاست باشد.

با این وجود نباید فراموش کرد که نبویان چهره شاخص جریان پایداری است و در صورتی او می‌تواند برای جایگاه ریاست مجلس مدعی باشد که پایداری‌ها از او حمایت کنند. تا اینجای کار اما اراده لیست مشترک پایداری‌ها با قالیبافی‌ها برای مرحله دوم مساله عرض‌اندام پایداری‌ها مقابل قالیباف را با اما و اگرهایی همراه کرده است. اما و اگرهایی که کاندیداتوری نبویان برای جایگاه نایب‌رییسی را محتمل‌تر نشان می‌دهد.

البته سخنرانی او در جلسه هم‌اندیشی به دعوت تعدادی از منتخبان مجلس دوازدهم برای تشکیل فراکسیون واحد نیروهای انقلاب در مجلس دوازدهم نشان از تعیین نقش کلیدی در راهبری فراکسیون اکثریت مجلس دوازدهم دارد اما حتی این مساله هم نمی‌تواند جایگاه او به عنوان رییس مجلس را قطعی کند.

همزمان با برگزاری جلسه نبویان با منتخبان جدید مجلس حمید رسایی نیز جلسه‌ای با جمعی از منتخبان جدید مجلس برگزار کرد. خبرگزاری ایلنا در تشریح این جلسه نوشته است که «احتمالا یکی از مهم‌ترین محورها و موضوعاتی که در جلسه امروز مطرح می‌شود موضوع انتخابات هیات رییسه مجلس و ریاست مجلس در دوره آینده باشد.» این خبر احتمال داده که «برخی افراد بیرون از مجلس جزو متولیان برگزاری آن باشند.»

علی‌رغم رای قابل توجه حمیدرسایی و تنش یک‌تنه‌ای که در ماه‌های اخیر با تیم قالیبافی‌ها هدایت کرده است به نظر نمی‌رسد حمید رسایی نیز مقبولیت کافی را در بین منتخبین مجلس دوازدهم برای ریاست داشته باشد.

نباید از نظر دور داشت که ترکیب نهایی بهارستان در دور دوم انتخابات تعیین می‌شود و تعداد افزایش به هر کدام از جریان‌ها می‌تواند در تصمیم نهایی تاثیرگذار باشد. علی‌رغم اظهارات غلامرضا نوری قزلجه، رییس فراکسیون مستقلین مجلس یازدهم و منتخب مجلس دوازدهم که اخیرا گفته است «این احتمال وجود دارد که ریاست قالیباف از بیرون مجلس شارژ شود و من این را رد نمی‌کنم» اما به نظر می‌رسد در صورت رد دیدگاه نوری قزلجه رقابت اصلی برای ریاست در یک مثلث برقرار باشد.

گروهی که به عنوان مستقلین شناخته می‌شوند- اگرچه نوری قزلجه گفته است هنوز برای این فراکسیون احتمالی نامی انتخاب نشده است- و مسعود پزشکیان را مد نظر قرار داده است، چهره نهایی از بین ۴ کاندیدای مورد نظر جبهه متحد یاران و شخص محمد باقر قالیباف.

هنوز دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم برگزار نشده اما سطح تنش‌ها بین برخی جریانات اصولگرا و قالیبافی‌ها درباره ریاست بالا گرفته است و صحبت از اتهامات جدید در میان است.

کامران غضنفری که جزو منتخبان تهران برای ورود به مجلس دوازدهم است در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده، مدعی دادن وعده‌هایی از جنس وام و خودرو و عضویت در کمیسیون مورد علاقه در عوض رأی دادن به ریاست قالیباف شده است. او در این یادداشت مدعی شده؛ «یکی از اطرافیان جناب قالیباف، تلفنی از اینجانب برای دیداری در مجلس شورای اسلامی دعوت کرد.

موضوع را که سوال کردم، گفتند که حضوری با هم صحبت خواهیم کرد. در زمان وعده کرده شده به طبقه دهم ساختمان شیخ فضل‌الله نوری رفتم. در آنجا به غیر از خود میزبان، دو نفر دیگر از نمایندگان منتخب شهرستان‌ها هم حضور داشتند. پس از احوالپرسی و بیان مقدماتی، متوجه شدم که موضوع اصلی، جلب نظر نمایندگان جدید برای ریاست آقای قالیباف می‌باشد.

از بنده در مورد کمیسیونی که مایل به عضویت در آن هستم سوال کردند و هنگامی که گفتم کمیسیون مربوطه ظاهرا متقاضی زیاد دارد و احتمالا نوبت به بنده نخواهد رسید، گفتند این چه حرفی است؟ چه کسی از شما شایسته‌تر! بعد هم لیست افرادی که اظهار تمایل برای عضویت در آن کمیسیون کرده بودند را یکی یکی می‌خواندند و می‌گفتند مثلا آقای شماره یک را به کمیسیون الف می‌فرستیم، آقای شماره ۲ را به کمیسیون ب می‌فرستیم، آقای شماره ۳ را به کمیسیون ج می‌فرستیم و… یعنی که جای شما در این کمیسیون محفوظ است و دغدغه رفتن به آن کمیسیون را نداشته باشید و ما خودمان آن را حل خواهیم کرد!»

دیگر خبرها

  • خودکشی دانشجوی کارشناسی ارشد در کوی دانشگاه
  • سه رقیب جدید قالیباف در کرسی ریاست مجلس؛ وزرای احمدی نژاد به صف شدند
  • خودکشی دانشجوی کارشناسی ارشد در کوی دانشگاه تهران
  • روسیه وزیر دفاع سابق اوکراین را تحت تعقیب قرار داد
  • ادعای علیرضابیگی از مخالفت احمدی‌نژاد با گشت ارشاد
  • مخالفت احمدی‌نژاد با گشت ارشاد / دولت به وزرا می‌گوید استیضاح نشو، استعفا بده!
  • محمود احمدی‌نژاد استعفا می‌دهد؟ جنجال بزرگ آقای سیاست‌مدار
  • ادعای علیرضا بیگی از مخالفت احمدی نژاد با گشت ارشاد
  • سرپرست وزارت اقتصاد در دولت احمدی‌نژاد: باجناقم از من شاکی است که چرا برای او وام جور نکردم
  • عکس احمدی‌نژاد و سعید جلیلی ۲۰ سال قبل