Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-05@09:54:44 GMT

سرمقاله‌های روزنامه‌های ۲۰ فروردین

تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۵۱۷۹۲

سرمقاله‌های روزنامه‌های ۲۰ فروردین

ارتباطات>رسانه و روزنامه‌نگاری - همشهری آنلاین:
انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، روحانی و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۲۰ فروردین- جای گرفتند.

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«چه کسی آلزايمر دارد؟»نوشت:

به نظر مي‌رسد كه مسوولين دولت احمدي‌نژاد در حال زدن نعل وارونه هستند، چنان به دولت حمله مي‌كنند كه يادشان رفته است اگر هم توصيف آنان از وضع جامعه درست باشد، محصول عملكرد خودشان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

يكي از نزديكان به دولت سابق اخيرا اظهار داشته‌اند كه: «وجود ٧ میلیون بیکار در ایران زیبنده این کشور و دولت نیست... رئیس جمهور باید کار بلد و صادق باشد و آمار غلط ندهد.» ظاهرا هيچ‌كس نيست به اين آقاي محترم متذكر شود كه آمار ٧ ميليون بيكار را از كجا آورده‌اند؟ آيا مركز آمار يا بانك مركزي داده‌اند؟ مركز آمار ايران كه مسووليت رسمي در ارايه اين نوع آمار دارد تعداد افراد بيكار در بازه سنی ١٠ سال و بالاتر را كمتر از نيم اين رقم يعني فقط ٢/٣ ميليون نفر اعلام كرده است. البته اين میزان بیکاری برای جامعه زياد است و بايد كم شود، ولي چرا به‌جاي اين رقم رسمی، از ٧ ميليون استفاده شده است؟ فرض كنيم كه ٧ ميليون بيكار باشند، ٣ ميليون هم ما اضافه مي‌كنيم به ١٠ ميليون مي‌رسانيم! ماليات كه ندارد. در اين صورت بايد گفت كه اين بيكاران محصول همين چند سال هستند يا در زمان دولت احمدي‌نژاد شكل گرفتند؟ در سال‌هاي اخير ميزان اشتغال بالا رفته، پس لشگر بيكاران مورد نظر در ٨ سال دولت مهرورز ايجاد شدند، همان زمان كه منتقدين امروز نه تنها ساكت بودند، بلكه با تمام قدرت از آن دولت حمايت مي‌كردند.

سخنان جالب‌تر از سوي وزير نفت دولت احمدي‌نژاد ابراز شده است. او كه مسوولين فعلي را متهم به آلزايمر سياسي داشتن كرده چنين گفته است كه: «شرایط کشور به ویژه در مسائل بیکاری در حد انزجار است و امید است با اجماع اصولگرایی امسال اقداماتی انجام شود که مسیر کشور عوض شود.» ايشان ظاهرا خودشان دچار فراموشي شده‌اند كه در تمام طول دولتي كه وي وزير نفت آن بود، اشتغالي به‌وجود نيامد، جز اندك. آيا مي‌خواهند روند كشور را تغيير دهند تا دوباره به وضع فلاكت‌بار دولت مورد حمايت وي برسيم؟ دولتی که شاخص فلاکت (ترکیب بیکاری و تورم) در آن در جهان بالاترین رقم بود. سال گذشته حداقل ٦٠٠ هزار شغل ايجاد شد كه در تمام ٨ سال دولت متبوع آقای وزیر نفت احمدی‌نژاد اين مقدار شغل ايجاد نشده بود. اگر وضع بيكاري امروز در حد انزجار است، وضع آن در دولت سابق چگونه توصيف مي‌شود؟ وي متوجه اين مشكل مي‌شود اظهار مي‌دارد كه: «برخی مسوولان بیان می‌کردند که از سال ١٣٨٤ تا سال ١٣٩٢ گفتند یک شغل ایجاد نشد و به برخی گفتم که ٤ میلیون مسکن مهر را جن و پری‎ها ساختند، افزایش ٣٠ میلیون تن سیمان به ٧٠ میلیون تن در کشور کار جن و پری‎ها بود؟» متأسفانه اين جمله نشان مي‌دهد كه حتی مسوولین دولت پیش درك دقيقي از موضوعات كشور ندارند. اول اينكه ٤ ميليون مسكن مهر ساخته نشد، در آن دولت به زور به يك و نيم ميليون رسيد. دوم اينكه منظور از ايجاد اشتغال، رقم خالص آن است. يعني اگر در جايي صد شغل ايجاد شود و در جاي ديگري ٩٠ شغل از ميان برود، سرجمع مشاغل ايجاد شده ١٠ شغل مي‌شود و نه ١٠٠ شغل. ساختن آن واحدهای مسکونی نيز ايجاد شغل كرد ولي همزمان، آن قدر شغل از ميان رفت كه چيزي نصيب كل جامعه نشد. اينها را ما نمي‌گوييم، مركز آمار همان دولت پيش و در همان زمان آمار داده‌اند. به علاوه مسكن مهر مشمول كارگري فصلي است، وقتي ساخته شد، همه بيكار مي‌شوند و اين فرق مي‌كند با مشاغل به نسبت دايمي.

آقاي وزير نفت سابق به يكباره ياد فقرا مي‌افتند و مي‌گويند: «٢٠ میلیون فقیر در کشور داریم در حالی که کارخانه‎های ما خوابیده ولی کارخانه فقر در کشور خوب عمل می‎کند وفقر خوب تولید می‎شود.» آيا اين ٢٠ ميليون فقير از ابتداي انقلاب بودند يا در اين سه سال اخير فقير شده‌اند؟ به طور قطع بخشي از آنها از گذشته بودند، ولي بخش بزرگ آنان در دولتي ايجاد شد كه ايشان وزير نفت آن بود. یعنی در همان زماني كه آقاي وزير و همكارانش داشتند دستان بابك زنجاني را براي ورود به اقتصاد باز مي‌كردند كه يك رقم بدهي آن چند ميليارد دلار است. آيا وي يا دوستانش مي‌خواهند بيايند و دوباره فقر را برقرار كنند؟

بخش ديگر سخنان آقاي وزير سابق جالب‌تر است. «ما یک گلوگاه‎هایی در کشور درست کردیم، ما باید مسئله قاچاق را ساختاری حل کنیم.» اگر چنين كاري بايد مي‌شد كه حتما هم بايد انجام شود، چرا زماني كه در دولت بوديد اين كار را انجام نداديد تا كشور را سالانه با حدود ٢٠ميليارد دلار قاچاق كالا مواجه و تحویل دولت کنونی ندهيد؟ مسووليت اصلي رشد قاچاق برعهده دولت قبلي است كه ايشان وزير آن بودند و حالا بايد پاسخگو باشند، نه آنكه نسبت به وجود قاچاقي كه در اين سال‌ها نسبت به دوره وي تا حدود ٣٠ درصد كم شده، معترض باشد.

در ادامه وي متذكر شد كه: «دولت را باید وادار به پاسخگویی مسائل اقتصادی کرد.» اگر دولت‌ها در همه مسايل و نه فقط اقتصادي پاسخگو بودند، تاكنون همه متخلفان اقتصادي در دولت قبلي به زندان مي‌افتادند و بسیاری از آنان امکان فعالیت سیاسی نداشتند. اي كاش دولت پيش و شخص آقاي وزير آن دولت نيز در زمان خود يا حتي در حال حاضر پاسخگو باشند.

جمله مهم و اصلي آقاي وزير آنجا بود كه گفت: «احمدی‌نژاد یک ظرفیتی در کشور است و اینکه مردم آقای بقایی را قبول دارند چون احمدی‌نژاد را قبول دارند این‌گونه نیست.» آقاي وزير مي‌داند كه هيچ رأيي ندارند و مي‌خواهند پشت آقاي احمدي‌نژاد سنگر بگيرد. از يك نظر اين رفتار خوب است، زيرا به مردم نشان مي‌دهند كه قرار است همان فجايع را در اقتصاد شاهد باشيم. ولي از اين نظر عجيب است كه اميدش به حمايت احمدي‌نژاد به عنوان يك ظرفيت است. آقاي وزير! او دنبال بقايي است، براي خودتان حسابي باز نكنيد، بهتر است به‌طور مستقل دنبال رأي آوردن باشيد هر چند اندک باشد بهتر است از این که خود را آویزان دیگران کرد. با این ملاحظات بفرمایید که چه کسی آلزایمر دارد؟

رأی ایجابی به روحانی

علی تاجرنیا . فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:

نگاهی به تاریخچه انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران نشان می‌دهد آرای سلبی مردم عمدتا زمان‌هایی به صندوق‌ها ریخته شده که گذار از فضای بسته سیاسی به فضای بازتر از سوي یک نامزد ریاست‌جمهوری وعده داده شده است. اما در ادامه و در دولت دوم وی، تثبیت وضع موجود با آرای ایجابی مردم به نتیجه رسیده است. انتخابات دوم خرداد ٧٦ اگرچه رگه‌های سلبی داشت اما در سال ٨٠ شاهد انتخاباتی ایجابی هستیم که با وجود تعدد کاندیداهای رقیب رئيس‌جمهور دوران اصلاحات، مردم با چشمان باز، تداوم اصلاحات را انتخاب و به آن سمت حرکت کردند. انتخابات دور دوم دکتر روحانی به انتخابات دور دوم خاتمی شبیه است. با توجه به اینکه از منظر سیاسی، بین‌المللی و مسائل داخلی، شرایط خاصی وجود داشته و در این دوره فشار به دولت آقای روحانی بیشتر از دوران اصلاحات است، مردم از رفتارهای تند و عملکردهای التهاب‌آفرین اعلام برائت کرده‌اند و روش‌های مانا و اصلاح‌طلبانه را ترجیح می‌دهند.

در انتخابات سال ٨٠ مردم جهت‌گیری‌های دولت اصلاحات را هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اقتصادی در راستای مطلوب خود می‌دانستند. در چهار سال گذشته به سبب حجم مسائل و گرفتاری‌های قوه مجریه و البته رعایت آرامش و پرهیز از نگران‌کردن مردم، دکتر روحانی کمتر از آنچه از رئيس دولت قبل به او تحویل داده شد، سخن گفته است و شاید برخی مردم ندانند دولت وقتی شاخص‌های امروز را اعلام می‌کند، چه دستاوردهایی داشته است. با این‌حال آرای بدنه اجتماعی مردم به سمت نامزدی خواهد بود که مناقشات خارجی را کم کند و با تدبیر و درايت بدون رفتار پوپولیستی به معیشت و اقتصاد بپردازد. به باور نگارنده آرای مردم در این دوره ایجابی خواهد بود هرچند به طور سنتی، هر جناح سیاسی طرفدارانی دارد که سعی می‌کنند آرای خود را به سبد آن جناح بریزند اما درصد زیادی که متناسب با شرایط و برنامه‌ها تصمیم می‌گیرند، حتما به سمت اعتدال و تداوم روش‌های علمی و منطقی و پرهیز از التهاب‌آفرینی گرایش خواهند داشت. در عین حال این نگرانی بحق است که برخی افرادی که سابقه اجرائی و مدیریتی روشنی ندارند، در مقاطعی با دوپینگ‌های مختلف در حوزه سیاسی و اقتصادی به جلب آرای مردم چشم دوخته‌اند و این مسئله به‌ویژه در سال ٨٤ خود را نشان داد اما فراموش نکنیم در همان سال، سردرگمی اصلاح‌طلبان و تشتت در معرفی نامزد نیز در ایجاد فرصت برای افراد عوام‌فریب مؤثر بود. اگر در همان سال ٨٤ و بعد از دولت اصلاحات، اصلاح‌طلبان و مجموعه معقولی از جریان اعتدالی در کنار هم نامزد واحد معرفی می‌کردند، امروز شرایط کشور، این‌طور نبود.

خوشبختانه آن تجربه امروز به مدد آمده و در انتخابات پیش‌رو تحقیقا تمامی اصلاح‌طلبان و حتی جریان‌هايي از اصولگرايان میانه که مشی اعتدالی را در سال‌های اخیر برگزیدند، به این جمع‌بندی رسیده‌اند که برای مصالح کلان کشور به ادامه دولت روحانی کمک کنند. تنها نگرانی موجود، تبیین‌نشدن شرایط از سوي بیشتر اعضای کابینه است که باعث شده بار گفت‌وگو با مردم بر دوش رئيس‌جمهور گذاشته شود و امید است در یک ماه آینده، دورنمای روشن‌تری از سوی همه ارکان دولت در سراسر کشور به مردم ارائه شود. مسائل اقتصادی و معیشتی در جامعه دارای حساسیت‌های بسیاری است. بخشی که مطالبات سیاسی دارند، با درک شرایط کشور به این نتیجه رسیده‌اند که باید روندی بطئی و آرام داشت اما بدنه مردم که غیرتشکیلاتی است و رویکرد صرفا سیاسی ندارند، خواستار توضیح بیشتر درباره دستاوردهای اقتصادی دولت و برنامه‌های آینده هستند.

دولت می‌تواند در فرصت باقی‌مانده به نحو صریح‌تر و شفاف‌تر شرایط کشور را تشریح کند؛ اینکه تورم در کشور به شدت کاهش یافته و در مقوله اقتصاد این‌گونه نیست که مسائل گذرا حل شود. می‌توان با عدد و رقم نشان داد دولت اول احمدی‌نژاد از آن چيزي برداشت کرد که در دوران اصلاحات کاشته شده بود و برای همین بود که در دور دوم که می‌خواست دستاورد خودش را برداشت کند، تورم ٤٠درصدی را به مردم تحمیل کرد و رکود تورمی، چنان کشور را فراگرفت که همچنان برای برون‌رفت از آن، مشکلات جدی وجود دارد. طرفه اینکه کسانی که خودشان مسبب وضع اسفبار امروز هستند، ناگهان طرفدار معیشت مردم شده‌اند و در این شرایط، دکتر روحانی می‌تواند به مردم اطمینان دهد دولت با نشاط و عزم جدی در دوره آینده حرکت خود را ادامه می‌دهد. مردم وقتی خودشان به صحنه بیایند، دستگاه تبلیغاتی گسترده مقابل دولت که تا روز انتخابات بی‌کار نخواهند نشست نیز شانس کمتری در فریب افکار عمومی خواهند داشت.

از 18 فروردین تا 29 اردیبهشت

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روز گذشته روزنامه واشنگتن پست در ارزیابی میزان تأثیر و اهداف حمله موشکی نیروی دریایی آمریکا به یک پایگاه نظامی سوریه در شعیرات نوشت این حمله ارزش نمادین دارد و در راستای «ارسال پیام» صورت گرفته و به خودی خود تغییری استراتژیک را در پی نمی‌آورد. آنچه این روزنامه آمریکایی در تجزیه و تحلیل خود از عملیات روز جمعه ارتش آمریکا آورد یک سر طیف تحلیلی است که اقدام نظامی آمریکا در حمله به پایگاه نظامی شعیرات را نه آغاز تهاجم گسترده آمریکا و یا آغاز تغییرات راهبردی در سیاست آمریکا نسبت به سوریه بلکه آن را تاکتیکی برای رسیدن به «اهداف دیگر» ارزیابی می‌کند. با این وصف و پس از پذیرش این استدلال، سؤال این است که آن اهداف خاص چیست؟

پیش از بحث راجع به اهداف خاص عملیاتی روز جمعه آمریکا علیه یک پایگاه عملیاتی در شمال حمص مروری بر آنچه چنین تحلیلی را تقویت می‌کند، داشته باشیم. ارتش آمریکا در سپتامبر سال 2014 روز و ساعت حمله گسترده به سوریه- آن روز هم به بهانه استفاده از تسلیحات شیمیایی در ماجرای خان‌عسل- را اعلام کرد ولی چند ساعت قبل از آن ساعت، منصرف شد و اعلام کرد که چون روسیه متعهد به خلع سلاح شیمیایی سوریه شده، بنابراین نیازی به عملیات نظامی وجود ندارد اما واقعیت این بود که از یک سو دولت سوریه اقدام به شلیک شیمیایی نکرده بود و از سوی دیگر آنچه آمریکا را از اقدام نظامی بازداشت پاسدارانی بودند که به دستور سردار سلیمانی با لباس و آرم سپاه کنار قبضه‌های موشک ایستاده و آماده چکاندن ماشه‌های موشک‌ها بودند. آمریکا پس از آن در حدود دو سال پیش تلاش کرد تا با گشودن یک کریدور در شمال استان رقه و با کمک گرفتن از نیروهای دیگر، وزنه تأثیر خود در سوریه را افزایش داده و به حد «قدرت مؤثر» برساند. از این رو با گروههای کردی سوریه و بویژه نیروهای «صالح مسلم»- موسوم به pyd- وارد مذاکره شد و آرام آرام در جنوب دیرالزور نیز با صرف مبالغ هنگفت، گروهی از ناراضیان سوریه را تحت عنوان «ارتش نوین» سازماندهی و وارد عمل نمود اما نه به کارگیری نیروهای صالح مسلم در جریان حمله به «منبج» توانست گشایشی در وضعیت نظامی آمریکا در سوریه پدید آورد- کما اینکه داعش با یک حمله توانست منبج را بازپس گیرد و مانع رخنه آمریکایی‌ها و کردها به رقه شود- و نه بکارگیری نیروهای موسم به ارتش نوین توانست کمکی به موقعیت آمریکا در دیرالزور کند. به هر حال تجربه نظامی ماه‌های آخر اوباما و اوائل دوره ترامپ این شد که آمریکا قادر به تغییر وضعیت امنیتی سوریه نیست.

در بحث سیاسی هم وضع آمریکایی‌ها بهتر از این نبود. همه می‌د‌انیم که پس از آغاز بحران امنیتی سوریه در سال 2012، آمریکا به شکل‌دهی جبهه‌ای - ابتدا با 110 کشور- دست زد و هدف آن این بود که با سلب مشروعیت بین‌المللی از اسد، مقدمات دولت انتقالی که هدفش سیطره سیاسی و نظامی آمریکا بر سوریه بود را فراهم نماید اما پرونده سیاسی سوریه هم آنطور که آمریکایی‌ها -و کوفی عنان، اخضر ابراهیمی و دمیستورا که در واقع دست‌نشانده آمریکا بودند- می‌خواستند، به جایی نرسید و این اواخر آمریکا به یک عضو ناظر در مذاکرات سیاسی تبدیل شده بود و این برای واشنگتن و عوامل آن غیر قابل پذیرش بود.

کما اینکه در جریان سفر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به ترکیه «جوزف دانفورد» بطور علنی خطاب به همتای ترک خود گفت ما و شما نیازمند کار مشترک نظامی در سوریه برای تغییر وضعیت هستیم. از این رو همزمان ابتدا ترکیه و آمریکا و سپس رهبران 14 گروه تروریستی، مذاکرات سیاسی آستانه را رها کردند و دمیستورا بدون جلب موافقت ایران و روسیه دستور کار مذاکرات سوری سوری ژنو را تغییر داد و تشکیل دولت انتقالی را به سرفصل اول مذاکرات تبدیل کرد. این در حالی بود که در مذاکرات آستانه، «آتش‌بس» سرفصل اول مذاکرات بود و منطق هم همین اقتضا را داشت؛ چگونه می‌توان در حین جنگی گرم دولتی مشترک پدید آورد؟! مسئله اصلی آمریکا، ترکیه، عربستان و گروههای تروریستی مورد حمایت آنان این بود که مذاکرات آستانه که با ابتکار عمل ایران و روسیه دنبال می‌شد بطور واقعی مردم سوریه را بر سرنوشت خود حاکم می‌کرد و انتخاب مردم به چیزی جز «انتخاب مجدد بشار اسد» منجر نمی‌شد و حال آنکه این جبهه 6 سال هزینه‌های سنگین نداده‌اند تا بار دیگر سوریه در جبهه مقاومت باقی بماند.

یک سوی دیگر ماجرا مدیریت تغییرات در ایران بود. جنگ سوریه اساساً با این نظریه همراه بود که با شکسته شدن حلقه سوریه،‌نوار مقاومتی که آزادی فلسطین و از طریق آن آزادی جهان اسلام از سیطره غرب را بعنوان «عنصر هویتی» در دستور کار دارد، پاره شود و از بین برود. در عین حال غرب و بخصوص آمریکا در جریان فتنه 88 و حتی پیش از آن در جریان مناظرات تلویزیونی پیام‌های واضحی از داخل ایران دریافت کرد و به این نتیجه رسید که برای شکستن اقتدار ایران و جبهه مقاومت راه نزدیکتری هم وجود دارد. سخنان میرحسین موسوی در جریان یکی از این مناظرات مبنی بر اینکه: تصمیم درباره فلسطین به خود آنان مربوط است و ما از هر ابتکار فلسطینی حمایت می‌کنیم خواه صلح باشد و خواه مقاومت» بعدا در جریان فتنه به شکل«نه غزه نه لبنان» بروز و ظهور پیدا کرد. این ادبیات پس از آن مقطع و طی 4 سال به حاشیه رفت اما با روی کار آمدن حجت‌الاسلام روحانی که یکی از نتایج آن قدرت‌یابی دوباره بخشی از اصلاح‌طلبان بود، این ادبیات به شکل‌های مختلفی بازتولید و از زبان بعضی از دولتمردان نیز شنیده شد. عباراتی نظیر اینکه تحولات سوریه، لبنان، عراق، و یمن را در نهایت آمریکایی‌ها و از طریق راهکار سیاسی رقم می‌زنند و تلاش ما بی‌نتیجه است، جلب اعتماد ترکیه و عربستان در راس برنامه‌های ماست و بدون جلب نظر آنان قادر به حل مشکلات نیستیم، ما می‌توانیم براساس الگوی مبارزه با تروریزم، پایه‌های همکاری مشترک و حل ‌اختلافات تاریخی بین ایران و آمریکا را پدید آوریم، نفوذ ایران در منطقه‌ای سوخته، افتخار ندارد، تلاش برای تبدیل ایران به قدرت اول منطقه بیهوده است و هزینه‌ای دارد که ما از پس آن برنمی‌آییم، ما باید قدرت برتر نظامی آمریکا را به رسمیت بشناسیم... مکرر شنیده شد. کاملا واضح است که چنین ادبیاتی تا چه اندازه برای آمریکا و عوامل آن مطلوب است. حال بگذریم از این سؤالات که هدف عوامل داخلی از طرح این موضوعات چیست و تاثیر آن در ضعیف دیده شدن ایران و در نتیجه تحریک دشمن به افزایش اقدامات ضدایرانی چه خواهد بود؟ و نیز بین آنچه در خارج علیه نفوذ ایران سیاه‌نمایی می‌شود و آنچه در داخل، قدرت ایران کوچک‌نمایی می‌شود چه رابطه‌ای وجود دارد؟ به بحث اول برگردیم براساس آنچه گفتیم این نظریه که حمله روز جمعه آمریکا ارزش نمادین و به منظور ارسال پیام صورت گرفته است، بدیهی و تردیدناپذیر خواهد بود. اما پیام این حمله چیست و به کدام نهادهای ارزشی مرتبط با جبهه مقاومت اشاره دارد. در اینجا دو پیام و نماد خودنمایی می‌کند.

1- در ماه‌ها و به خصوص هفته‌های اخیر تحت تاثیر عملیات بزرگ آزادسازی حلب این سخن که «بشار اسد ماندنی است» و «امکان تغییر عمده در سوریه وجود ندارد» مکرر شنیده می‌شد و این به معنای آن بود که دشمنان اسد، میدان نظامی - امنیتی را به حریف واگذاشته‌اند. مشارکت 14 گروه تروریستی به همراه ترکیه که مهمترین پشتیبان منطقه‌ای تروریزم ضدسوری بود، در مذاکرات آستانه هم به خوبی نشان داد که آمریکا و عوامل آن علی‌رغم هزینه بسیار در پرونده سیاسی نیز جایگاهی ندارند این موضوع فشار سنگینی را به دولت ترامپ از دو سطح داخلی و خارجی و به خصوص از سوی صهیونیست‌ها سبب شد، ترامپ در این گیرودار و در حالی که دو روز پیش از آن، وزیر خارجه‌اش با صراحت گفته بود تغییر اسد را از دستور خارج کرده است به سوریه حمله کرد. به نظر می‌آید این اظهارات و اقدام تناقض‌نما متناقض نیستند کمااینکه ترامپ پیش از حمله گفته بود «نبردی کوتاه در پیش خواهیم داشت» در واقع می‌توان گفت آمریکا از تغییر شرایط در سوریه، طی حدود یک و نیم سال گذشته عصبانی است و می‌خواهد قدرت اثرگذاری خود بر پرونده سیاسی سوریه را سنگین‌تر کند از این رو در یک جمعبندی از حمله اخیر آمریکا می‌توان گفت بین دو گزینه‌ «زنجیره‌ای از حملات آمریکا علیه سوریه آغاز شده است» و «حمله آمریکا به یک موقعیت نظامی جبهه مقاومت در سوریه تکرار نمی‌شود» گزینه سومی وجود دارد «آمریکا برای سنگین کردن وزن و در واقع تحمیل خود به روند سیاسی سوریه هر از گاهی به نقطه‌ای در سوریه حمله خواهد کرد بدون آنکه همانگونه که «واشنگتن‌پست» نوشت الزاما به تغییر راهبرد در سوریه منتهی شود.»

2- آمریکایی‌ها طی هفته‌های اخیر تحلیل‌های فراوانی از فضای داخل ایران منتشر کردند که از عمده آنها بوی «نگرانی جدی» به مشام می‌رسید. در اغلب این تحلیل‌ها که خالی از فتنه‌گری هم نبود روی لزوم تداوم دولت فعلی ایران و سیاست‌های خارجی که این دولت با آن شناخته می‌شود، تاکید زیادی شده بود. علائم داخلی‌ نشان می‌داد که احتمال پایان یافتن دوره روحانی به طور جدی وجود دارد. در این بین برخی از مراکز آمریکایی با صراحت از لزوم دست زدن آمریکا به اقدامی که مانع شکل‌گیری «تغییر نامطلوب» در ایران شود، سخن می‌گفتند و بعضی هم همین را با تلویح و کنایه مطرح می‌کردند. از آن طرف از داخل ایران نیز دو دسته سیگنال به خارج فرستاده می‌شد‌ یک سیگنال که عمدتا در جلسات محرمانه رسمی مقامات دولت روحانی با مقامات دولت‌های اروپایی مطرح می‌شد و کم‌ و بیش خبر آن هم درز می‌کرد، و مبتنی بر ضعیف شدن موقعیت روحانی در داخل ایران بود و دسته دوم سیگنال‌ها مبتنی بر این بود که اگر این دولت کنار برود وقوع جنگ آمریکا علیه ایران حتمی خواهد بود! در این بین هرکس و از جمله آمریکایی‌ها با تجزبه و تحلیل فضای داخلی ایران درمی‌یافت که این تبلیغات که دولت روحانی مانع وقوع جنگ شده و برای ممانعت از جنگ بار دیگر باید به روحانی رای داد، به جایی نرسیده و مورد اعتنای مردم ایران قرار نگرفته است. بنابراین باید کاری صورت می‌گرفت تا فضای داخلی ایران به نفع روحانی تغییر کند در این بین طی هفته‌های اخیر زنجیره‌ای از اتهام‌زنی به سپاه (از سوی آمریکایی‌ها و نیز عوامل داخلی) راه افتاد تا سپاه را تبدیل به «دغدغه» شهروندان ایرانی کند. در نهایت حمله آمریکا به یک پایگاه نظامی ارتش سوریه و یا اقدامی شبیه آن نیاز بود تا جدی بودن تهدید لمس شود.

این تحلیل «تهدید معتبر» زمانی محک می‌خورد که پس از آن عده‌ای در داخل تلاش کردند تا میان دعوت به مقاومت و تقویت گروه‌های مقاومت ضدتروریستی و شعله‌ور شدن آتش جنگ در سوریه از سوی آمریکا معادله‌ای برقرار شود. در این دو روز ما شاهد موجی از تحلیل‌ها در شبکه‌های اجتماعی مورد حمایت دولت ایران هستیم که بر این نکته پای می‌فشارند که اگر جنگ نمی‌خواهید به کسانی رای دهید که به آرامش می‌اندیشند و حاضرند بهای آن - یعنی کنار آمدن با مهاجمین نظامی - را بپردازند.

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۵۱۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترامپ طرح مفصلی برای پایان جنگ اوکراین دارد، اما ...

روزنامه تایمز مدعی شد «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا طرحی مفصل برای حل مسالمت‌آمیز مناقشه اوکراین دارد؛ اما قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا آن را ارائه نخواهد کرد.

به گزارش ایسنا، یک منبع نزدیک به ترامپ که نخواست نامش فاش شود، به روزنامه تایمز گفت: (ترامپ) یک طرح دارد، اما نمی‌خواهد درباره آن با شبکه‌های خبری صحبت کند، چون در آن صورت دیگر نمی‌تواند از آن استفاده کند.

به گفته این منبع، ترامپ قصد دارد برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، پایان بخشیدن به جنگ اوکراین را در فهرست وعده‌های اصلی خود قرار دهد.

این گزارش در حالی منتشر شده که ترامپ بار‌ها گفته است در صورت پیروزی در انتخابات می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان ممکن این جنگ را تمام کند. او همچنین در اواخر ماه میلادی گذشته گفت در صورت پیروزی در انتخابات تنها زمانی حاضر به حمایت از اوکراین خواهد شد که اروپا هم در این حمایت شریک باشد.

این روزنامه همچنین به نقل از منابع آگاه نوشت ترامپ قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات حداقل بودجه نظامی لازم برای کشور‌های عضو ناتو را از ۲ درصد به سه درصد افزایش دهد.

منابع نزدیک به ترامپ باور دارند به نظر می‌رسد ترامپ این ایده را در پی گفتگو با «آندژی دودا»، رئیس‌جمهور لهستان پرورده باشد. دودا نیز پیش‌تر خواستار افزایش چشمگیر در بودجه دفاعی ناتو شده بود و انتظار می‌رود در اجلاس آتی سران ناتو آن را مطرح کند.

دیگر خبرها

  • دیدار دبیرکل سازمان جوانان حقوق بشر با سفیر ایران در سوریه
  • چرا متناسب سازی حقوق بازنشستگان از اول فروردین اجرایی نشد؟ | مابه‌التفاوت واریز خواهد شد
  • ترامپ طرح مفصلی برای پایان جنگ اوکراین دارد، اما ...
  • نرخ تورم در دولت رئیسی چند؛ ۳۰، ۴۰، ۵۰، ۶۰ یا بیشتر؟
  • تورم در دولت رئیسی چند؟ ۳۰، ۴۰، ۵۰، ۶۰ یا بیشتر؟
  • واکنش وزیر دفاع انگلیس به تحریمش از سوی ایران/ مخالفت امارات با استفاده آمریکا از پایگاه های نظامی در این کشور/ حمله موشکی به پایگاه نظامیان آمریکایی در شرق سوریه/ رایزنی محرمانه دولت بایدن و عربستان درباره یک توافق
  • حمله موشکی به پایگاه آمریکا در شرق سوریه
  • حمله به پایگاه آمریکا در شرق سوریه
  • سخنگوی دولت: تراز تجاری کشور بدون نفت مثبت شد
  • بازداشت بیش از ۲۰۰ معترض در مقابل دانشگاه UCLA